سفر ایتالیا – روز سوم – پیزا
صبح از خواب بیدار شدیم بعد از خوردن صبحانه برای گرفتن بلیط رفتیم Termini Central Station حدودا 10 دقیقه ای پیاده روی کردیم تا رسیدیم.بلیط ها رو که چک کردیم ، از نظر هزینه ای و مسیر بهترین حالت به این شکل انتخاب شد که بریم شهر Pisa بعد با بلیط شب از آنجا برگردیم به Florence (Firenze in Local) ، اینو میگم برای اینکه موقع انتخاب بلیط شهری به اسم Florence تو گزینه های دستگاه اتوماتیک نمی بینید و باید اسم Firenze رو بدونید.بلیط ها رو بعد از کلی کلنجار گرفتیم و آماده شدیم که با قطار حرکت کنیم. رسیدیم به Pisa همه هیجان زده بودیم.اولین گاری که کردیم با توجه به چمدان گلیاد و کوله پشتی ها رفتیم به قسمت تحویل بار تو ایستگاه و با 3 یورو تونستیم برهامون رو تحویل بدیم و قرار شد تا 9 شب که ساعت اداریشون بود برگردیم و تحویلشون بگیریم. همون جا یک نقشه Pisa خریدیم تا گشت و گذار رو شروع کنیم.امیر و خواهرش و هنگامه گشنه بودن و گروه تصمیم گرفت بریم تو Mac Donald’s داخل ایستگاه یک چیز ساده بخوریم.من چون زیاد گشنم نبود یک بسنتی یخی لیمویی گرفتم(فکر کنم 1 یورو بود).شکم ها هم سیر شده بود و وقت فتح Pisa بود.شروع به حرکت کردیم به سمت معروفترین بنای شهر برج Miracoli و میدان Piazza dei Miracoli .مسیر از روی رودخانه Pisa می گذشت و یه بازار که پر از برندهای معروف بود، طبق معمول قابل تصور هست که کلی وقتمون برای دیدن مغازه ها و برندهای مشهور تلف شد.روی پل یه تعداد عکس تونستیم بگیریم.
یک نکته که در مورد قطارهاشون فهمیدیم این بود که بلیط ما از Pisa به Florence تاریخ نداشت و در واقع هر یک ساعت یا بازه های زمانی که قطار می رفت می تونستیم ازش استفاده کنیم.ولی باید قبل از حرکت قطار با دستگاههای خاصی که تو ایستگاه بود Activate می کردیمشون که شامل یک Print که تاریخ همراهش بود می شد.بگذریم نشستیم تو قطار و شروع کردیم صبحانه ای که گروه گرفته بود رو خوردن.یک عده خوابیدن و عده ای نیز شروع کردن به بحث در مورد مسائل مختلف از جمله جامعه ایده ال ، زناشویی ، خیانت و بحث های خنده دار.مثلا ما بلیط واگن درجه یک داشتیم ولی Air conditioner ها کار نمی کرد و هوا دم کرده و گرم بود تو کوپه ، امید کوپه های دیگه رو چک کرد ، درجه 2 ها شلوغ بود ولی خنک بود.اینم از شانس ما…!!! از مامور قطار در ایم مورد پرسیدیم چرا این طوری هست جواب داد همین امروز این طوری شده همیشه OK بود …! فکر کنم جواب کاملا آشنا هست (امون از ایرونیها و این دلیل آوردنشون که به همه جا صادرش هم می کنن)
بالاخره به محوطه Piazza dei Miracoli رسیدیم برج کج معروف و بناهای زیبا رو می شد دید و از عظمتشون لذت برد.بعد از کلی عکس گرفتن قرار بر این شد که بریم بالای برج.بعد از بررسی متوجه شدیم که نه از این خبرا نیست اصلا بلیط نمی تونیم بگیریم، بلیط ها همه فروخته شده بودند.فقط یک جا اونم ساعت 8 شب بود که به برنامه ما و تعدادمون هم نمی خورد.شنیده بودم که برای بعضی از بناها باید از قبل وقت بگیری و یا بلیط online بگیری ،خوب اینم اولین تجربمون.فکر می کنم بابت مسائل امنیتی و نیز وزن و گنجایش وزن این محدودیتها بود.دیدم وقت آزاد داریم، طبق معمول دخترا رفتن به یه بازار که کنار محوطه باز شده بود و کلی لباس و صنایع دستی و یادگاری می فروخت ، ما هم رفتیم دور محوطه رو زدن و عکس و فیلم گرفتن.تعداد زیادی مردم تو صف ها یا میدان بودن و یا در حال عکس گرفتن بودن.عکسها رو هم که یه جستجو تو اینترنت بزنین می تونین تصور کنین چجوری هستن…!!! یکی مثل King Kong برج رو داره می خوره ، بعدی به زور برج داره راست می کنه ، اون یکی هم عاشقانه داره بغلش می کنه ولی فکر کنم یه ایده جدید از امید عزیز داده شد که امیر ما هم اجراش کرد اونم رسوندن زبون خودش به نوک برج بود.رفتیم از داخل میدون که یه سقاخانه مانند بود آب تو قمقمه هامون پر کردیم و آماده حرکت شدیم.یه نکته که بد نیست بدونین اینه که تو خیلی از شهرها و مکانهای ایتالیا جاهایی با حالت قدیمی وجود داره که مثل سقاخونه های ایران هست و می تونید آب بنوشید. تا ساعت 10:30 که بلیطمون بود وقت زیادی بود ولی قبلش تا 9 باید جهت گرفتن بارامون بر می گشتیم.
امیر که هماهنگ کننده مکانهامون تو فلورانس و ونیز بود به Hostel Bed&Breakfast زنگ زد که ما دیرتر می رسیم و آماده Check in ما باشن.از بازار که بر می گشتیم دخترها رفتین فروشگاههای رو ببینن و ما هم از فرصت استفاده کردیم نوشیدنی گرفتین و رفتیم رو پل Pisa نشستیم و از هوا لذت بردیم.حدودهای 8:40 بود که همه برگشته بودیم تو ایستگاه ، نفراتی که کیفاشون رو به بار داده بودن رفتن براشون رو گرفتن.حالا نوبت شام بود واقعا هر روز نزدیک 20 تا 30 کیلومتر پیاده روی داشتیم و از 9 صبح تا 12 یا 1 شب بیرون بودیم.غذا واقعا نیاز بود اونم تو ایتالیا که معروفه به خوشمزگی غذاهاش.هرکسی غذای خودش رو که تو شهر خریده بود آورد و دور هم تو میدون سبز جلوی Central Station خوردیم.من هم یک Big Mac از Mac Donald گرفتم.در همون حال اگه اشتباه نکنم هنگامه یا امید اومدن و گفتن بلیط های ما تاریخ و ساعت نداره و ما می تونیم با قطار زودتر حرکت کنیم و بریم به سمت Florence که می شد 9:05 این همون موردی بود که گفتم باید دقت کنن مسافرها، بگذریم بدو بدو سوار قطار فلورانس شدیم و رفتین تو کوپه نشستیم.
تقریبا یک ساعت مسیرمون بود و یکی از شادترین و funny ترین قسمتهای سفرمون همین جا بود.چقدر گروه دیوونه بازی در آورد و … بگذریم هنور هم که به سندهای موجود از اون موقع نگاه می کنم هم می خندم هم خجالت می کشم.همین بس که دو تا ایستگاه مونده به Florence کوپه ما خالی شده بود!!! اینقدر سرو صدا کرده بودیم و اعمال … که همه ترسیدن رفتن بیرون از کوپه ولی فوق العاده بود و کلی خندیدیم و شاد شدیم.کلا Overdose خنده شده بودیم از شدت خنده تمام شکم و پهلوهامون درد گرفته بود ، امیر و امید رو هم که کلا از روی زمین داشتیم بلند می کردیم.رسیدیم ایستگاه قرار شد فردا صبح بلیط های ونیز رو OK کنیم که هم بدونیم کی داریم حرکت می کنیم هم به مشکل بر نخوریم.انتخابهاب هتل ها و مکانهامون فوق العاده بود همه نزدیک Central Station ها و هزینه رفت آمد نداشتیم.10 دقیقه ای رسیدیم به Hostel و رفتیم بالا ، اولین کاری که کردیم این بود که یه حمام بگیرم که کلی سر حالم کرد.4 تا پسرها تو یه اتاق بودیم که یه تخت double و یه تخت سوا و یه کاناپه تخت شو داشت.چون علی به ما در آخرین لحظات اضافه شده بود با reception که خانم محترمی بود صحبت کردیم و قرار شد علی با ما تو اتاق باشه.دخترها هم یک اتاق triple داشتن.فکر کنم تقریبا هزینه accommodation برای هر شب ما تقریبا 25 یورو شد.واقعا hostel ما تمیز و بهتر از هتل 3 ستارمون تو رم بود.من آماده شدم بخوابم، چون 4 روزی بود که خواب درست نداشتم ، امیر ، امید ، علی ، هنگامه و گلیاد رفتن که یه چرخی بیرون بزنن که بعدا فهمیدم 1 ساعته خسته شدن برگشتن.