About Reza Taklimi

This author has not yet filled in any details.
So far Reza Taklimi has created 3 blog entries.

سفر ایتالیا – روز سوم – پیزا

صبح از خواب بیدار شدیم بعد از خوردن صبحانه برای گرفتن بلیط رفتیم Termini  Central Station حدودا  10 دقیقه ای پیاده روی کردیم تا رسیدیم.بلیط ها رو که چک کردیم ، از نظر هزینه ای و مسیر بهترین حالت به این شکل انتخاب شد که بریم شهر Pisa بعد با بلیط شب از آنجا برگردیم به Florence (Firenze in Local) ، اینو میگم برای اینکه موقع انتخاب بلیط شهری به اسم Florence  تو گزینه های دستگاه اتوماتیک نمی بینید و باید اسم Firenze  رو بدونید.بلیط ها رو بعد از کلی کلنجار گرفتیم و آماده شدیم که با قطار حرکت کنیم. رسیدیم به Pisa همه هیجان زده بودیم.اولین گاری که کردیم با توجه به چمدان گلیاد و کوله پشتی ها رفتیم به قسمت تحویل بار تو ایستگاه و با 3 یورو تونستیم برهامون رو تحویل بدیم و قرار شد تا 9 شب که ساعت اداریشون بود برگردیم و تحویلشون بگیریم. همون جا یک نقشه Pisa خریدیم تا گشت و گذار رو شروع کنیم.امیر و خواهرش و هنگامه گشنه بودن و گروه تصمیم گرفت بریم تو Mac Donald’s داخل ایستگاه یک چیز ساده بخوریم.من چون زیاد گشنم نبود یک بسنتی یخی لیمویی گرفتم(فکر کنم 1 یورو بود).شکم ها هم سیر شده بود و وقت فتح Pisa بود.شروع به حرکت کردیم به سمت معروفترین بنای شهر برج Miracoli و میدان Piazza dei Miracoli .مسیر از روی رودخانه Pisa می گذشت و یه بازار که پر از برندهای معروف بود، طبق معمول قابل تصور هست که کلی وقتمون برای دیدن مغازه ها و برندهای مشهور تلف شد.روی پل یه تعداد عکس تونستیم بگیریم.

یک نکته که در مورد قطارهاشون فهمیدیم این بود که بلیط ما از Pisa  به  Florence تاریخ نداشت و در واقع هر یک ساعت یا بازه های زمانی که قطار می رفت می تونستیم ازش استفاده کنیم.ولی باید قبل از حرکت قطار با دستگاههای خاصی که تو ایستگاه بود Activate می کردیمشون که شامل یک Print  که تاریخ همراهش بود می شد.بگذریم نشستیم تو قطار و شروع کردیم صبحانه ای که گروه گرفته بود رو خوردن.یک عده خوابیدن و عده ای نیز شروع کردن به بحث در مورد مسائل مختلف از جمله جامعه ایده ال  ، زناشویی ، خیانت و بحث های خنده دار.مثلا ما بلیط واگن درجه یک داشتیم ولی Air conditioner ها کار نمی کرد و هوا دم کرده و گرم بود تو کوپه ، امید کوپه های دیگه رو چک کرد ، درجه 2 ها شلوغ بود ولی خنک بود.اینم از شانس ما…!!! از مامور قطار در ایم مورد پرسیدیم چرا این طوری هست جواب داد همین امروز این طوری شده همیشه OK بود …! فکر کنم جواب کاملا آشنا هست (امون از ایرونیها و این دلیل آوردنشون که به همه جا صادرش هم می کنن)

بالاخره به محوطه Piazza dei Miracoli رسیدیم برج کج معروف و بناهای زیبا رو می شد دید و از عظمتشون لذت برد.بعد از کلی عکس گرفتن قرار بر این شد که بریم بالای برج.بعد از بررسی متوجه شدیم که نه از این خبرا نیست اصلا بلیط نمی تونیم بگیریم، بلیط ها همه فروخته شده بودند.فقط یک جا اونم ساعت 8 شب بود که به برنامه ما و تعدادمون هم نمی خورد.شنیده بودم که برای بعضی از بناها باید از قبل وقت بگیری و یا بلیط online بگیری ،خوب اینم اولین تجربمون.فکر می کنم بابت مسائل امنیتی و نیز وزن و گنجایش وزن این محدودیتها بود.دیدم وقت آزاد داریم، طبق معمول دخترا رفتن به یه بازار که کنار محوطه باز شده بود و کلی لباس و صنایع دستی و یادگاری می فروخت ، ما هم رفتیم دور محوطه رو زدن و عکس و فیلم گرفتن.تعداد زیادی مردم تو صف ها یا میدان بودن و یا در حال عکس گرفتن بودن.عکسها رو هم که یه جستجو تو اینترنت بزنین می تونین تصور کنین چجوری هستن…!!! یکی مثل King Kong برج رو داره می خوره ، بعدی به زور برج داره راست می کنه ، اون یکی هم عاشقانه داره بغلش می کنه ولی فکر کنم یه ایده جدید از امید عزیز داده شد که امیر ما هم اجراش کرد اونم رسوندن زبون خودش به نوک برج بود.رفتیم از داخل میدون که یه سقاخانه مانند بود آب تو قمقمه هامون پر کردیم و آماده حرکت شدیم.یه نکته که بد نیست بدونین اینه که تو خیلی از شهرها و مکانهای ایتالیا جاهایی با حالت قدیمی وجود داره که مثل سقاخونه های ایران هست و می تونید آب بنوشید. تا ساعت 10:30 که بلیطمون بود وقت زیادی بود ولی قبلش تا 9 باید جهت گرفتن بارامون بر می گشتیم.

امیر که هماهنگ کننده مکانهامون تو فلورانس و ونیز بود به Hostel Bed&Breakfast زنگ زد که ما دیرتر می رسیم و آماده Check in ما باشن.از بازار که بر می گشتیم دخترها رفتین فروشگاههای رو ببینن و ما هم از فرصت استفاده کردیم نوشیدنی گرفتین و رفتیم رو پل Pisa نشستیم و از هوا لذت بردیم.حدودهای 8:40 بود که همه برگشته بودیم تو ایستگاه ، نفراتی که کیفاشون رو به بار داده بودن رفتن براشون رو گرفتن.حالا نوبت شام بود واقعا هر روز نزدیک 20 تا 30 کیلومتر پیاده روی داشتیم و از 9 صبح تا 12 یا 1 شب بیرون بودیم.غذا واقعا نیاز بود اونم تو ایتالیا که معروفه به خوشمزگی غذاهاش.هرکسی غذای خودش رو که تو شهر خریده بود آورد و دور هم تو میدون سبز جلوی Central Station خوردیم.من هم یک Big Mac از Mac Donald گرفتم.در همون حال اگه اشتباه نکنم هنگامه یا امید اومدن و گفتن بلیط های ما تاریخ و ساعت نداره و ما می تونیم با قطار زودتر حرکت کنیم و بریم به سمت Florence که می شد 9:05  این همون موردی بود که گفتم باید دقت کنن مسافرها، بگذریم بدو بدو سوار قطار فلورانس شدیم و رفتین تو کوپه نشستیم.

تقریبا یک ساعت مسیرمون بود و یکی از شادترین و funny ترین قسمتهای سفرمون همین جا بود.چقدر گروه دیوونه بازی در آورد و … بگذریم هنور هم که به سندهای موجود از اون موقع نگاه می کنم هم می خندم هم خجالت می کشم.همین بس که دو تا ایستگاه مونده به Florence کوپه ما خالی شده بود!!! اینقدر سرو صدا کرده بودیم و اعمال … که همه ترسیدن رفتن بیرون از کوپه ولی فوق العاده بود و کلی خندیدیم و شاد شدیم.کلا Overdose خنده شده بودیم از شدت خنده تمام شکم و پهلوهامون درد گرفته بود ، امیر و امید رو هم که کلا از روی زمین داشتیم بلند می کردیم.رسیدیم ایستگاه قرار شد فردا صبح بلیط های ونیز رو OK کنیم که هم بدونیم کی داریم حرکت می کنیم هم به مشکل بر نخوریم.انتخابهاب هتل ها و مکانهامون فوق العاده بود همه نزدیک Central Station ها و هزینه رفت آمد نداشتیم.10 دقیقه ای رسیدیم به Hostel و رفتیم بالا ، اولین کاری که کردیم این بود که یه حمام بگیرم که کلی سر حالم کرد.4 تا پسرها تو یه اتاق بودیم که یه تخت double و یه تخت سوا و یه کاناپه تخت شو داشت.چون علی به ما در آخرین لحظات اضافه شده بود با reception  که خانم محترمی بود صحبت کردیم و قرار شد علی با ما تو اتاق باشه.دخترها هم یک اتاق triple داشتن.فکر کنم تقریبا هزینه accommodation  برای هر شب ما تقریبا 25 یورو شد.واقعا hostel ما تمیز و بهتر از هتل 3 ستارمون تو رم بود.من آماده شدم بخوابم، چون 4 روزی بود که خواب درست نداشتم ، امیر ، امید ، علی ، هنگامه و گلیاد رفتن که یه چرخی بیرون بزنن که بعدا فهمیدم 1 ساعته خسته شدن برگشتن.

سفر ایتالیا – روز دوم – رم

صبحانه رو ساعت 9 خوردیم و تقریبا 10 زدیم بیرون ، اولین مکان هم میدان باربرینی بود که شب قبل هم رفته بودیم ولی تو مسیر بود و تو روز هم هوای دیگه ای داشت.چند تا عکس گرفتیم و رفتیم به سمت Piazza Colonna  و چند تا عکس هنری هم گرفتیم، واقعا مکان جالبی بود.کم کم حرکت کردیم بریم به سمتPantheon  یک کلیسای مدور و بسیار بزرگ که از مهمترین آثار رم محسوب میشه و دهنه و ارتفاع گنبد مثل زدنی داره. دور تا دور داخل کلیسا پر از مجسمه های مختلفی است و مربوط به سده اول بعد از میلاد هست.در حال گرفتن عکس و فیلم از داخل محوطه بودیم وبعضی ها هم درحال خرید پینوکیو و صنایع دستی!!! مسیر بعدیم میدان ناوانو بود که واستادیم تا دوست علی هم به ما ملحق شه.امیر دوست علی در دوران دانشگاه بود که Apply کرده بود و تو رم مثل ما یک سال بود و درس می خوند.یک روز رو واسه ما و علی وقت گذاشته بود و راهنمایی کلی مارو تو جاها و غذا و کارامون کرد. بعد از آشنایی حرکت کردیم به سمت میدان معروف Piazza Navona که مجسمه هایی از آثار Michelangelo رو می شد دید. عکس گرفتیم و تصمیم گرفتیم تو بریم و تو میدان بشنیم و بستنی ایتالیایی که خیلی معروف و خوشمزه هم هست بخوریم.نشستیم و منوها رو که دیدیم مشاور رم ما امیر گفت قیمت هاش بالاست و پول جاش رو داره می گیره که بعدا واقعا متوجه شدیم حداقل 2 برابر معمول داشت می گرفت.قرار شد بریم اول یه مکانی غذا بخوریم بعد در حین بازدید بستنی پیدا کنیم.قیمت بستنی حالت لیوانی برای دو کپ تو میدوم Piazza Venizia حدودا 2 یورو می شد.

رفتیم و یک رستوران پیدا کردیم و هرکسی غذاش رو سفارش داد و هممون غذای منو رو سفرش دادیم ولی منو قابل انتخاب و Customizable بود.من و امید دوتا غذای متفاوت گرفتیم و Share کردیم که واقعا خوشمزه بود.رستوران رو دوست علی برامون پیدا کرد ، واقعا هم غذاش خوب بود.غذا رو که خوردیم تصمیم گرفتیم ایندفعه وقت رو از دست ندیم و بریم که به Colosseum برسیم.جاهای مختلفی رو دیدم تا رسیدیم به میدان Piazza Venizia و رفتیم تو دور میدان هرکسی برای خودش بسنتی گرفت ، تقریبا بستنی من 10 یورو شد ، سه کپ داشت و کلی چیزاش دیگه بهش آویزون بود … ولی واقعا خوشمزه بود.حتما بستنی رو امتحان کنید تو ایتالیا.رسیدیم به Colosseum ورفتیم تو صف بلیط دیدیم که اگه راهنما بگیریم یکم بیشتر می دهیم ولی هم بدون صف می ریم تو هم یه اطلاعاتی می گیریم از کل بنا ، دوست علی چون این مکان رو دیده بود نیومد با ما و منتظرمون بیرون موند.بلیط رو گرفتیم که دقیق قیمتش یادم نیست ولی احتمالا 20 یورو شده بود.یک 15 دقیقه ای ایستادیم و عکس گرفتیم تا راهنمای تورمون اومد و درمورد بنا و نحوه ساخت ، فعالیتهای انجام شده در این مکان و خرابیش برامون صحبت کرد.فکر کنم کل تو 25 دقیقه نشد.اینها هم خوب بلدن پول در بیارن..!!! ما هم عکس گرفتیم ، راهنما عنوان کرد که با رسید پولتون و بلیطتون می تونید فردا هم بازدید از محوطه روبرو Colosseum داشته باشید و این بلیط شامل این قسمتها می شه ، ما هم که صبح فردا داشتیم از رم می رفتیم و برامون فایده ای نداشت.رفتیم تو فروشگاه داخل بنا و صنایع دستی و کتابهاش رو دیدیم و برگشتیم که بریم.چون دوست علی منتظر بود.تقریبا 1 ساعتی کل وقتمون تو این اثر هنری بی نظیر گذشت.

حرکت کردیم به سمت Piazza del Campidoglio یکی از میدانهای زیبای شهر با پله های جالب ، اونجا علی و دوستش از ما خداحافظی کردن تا با هم باشن و شب دوباره هم رو ببینیم.ما هم شروع کردیم به دور زدن و با توجه به اینکه احتمال می دادیم آخرین روزمون تو رم باشه گفتیم بریم واتیکان و چند جای دیگه روهم ببینیم.بعد از کلی راه رفتن و گم شدن در مسیر به لطف جدیدترین GPS های زنده مون رسیدیم به رودخانه رم و پل های زیباش.رفتیم پائین رودخونه و نوشیدنی گرفتیم و یکم استراحت کردیم و بچه ها عکس های گرفته شده رو دیدین  ، تقریبا یک ساعتی اونجا بودیم و بعد در مسیر رودخانه حرکتمون رو ادامه دادیم تا رسیدیم به پلی که قصر Castel Sant’Angelo رو در مسیرش داره و نمای زیبایی برای عکاسی می ده.شب شده بود وعکسامون خوب در نمی شد ،نیاز به سه پایه واسه ثابت نگه داشتن دوربین بود که ما نداشتیم.چه منظره و نور پردازی زیبایی این منطقه داشت.

بازار و مکانهای تفریحی زیادی داشت، ما کمی استراحت کردیم و حرکت کردیم به سمت واتیکان تا ببینیمش ولی محوطش بسته بود و معلوم بود ساعت کاری داره.واقعا با دو روز این تعداد بنا و مکان رو اون هم پیاده دیدن فوق العاده محسوب می شه.گروه کمی شوخی و سر به سر هم کردن و بعد از خوردن آب از سقاخونه جلوی واتیکان راه افتادیم که بریم به سمت میدان پوپولو که قرار بود با علی و دوستش ملاقات داشته باشیم. مرجان واقعا خسته شده بود ولی تصمیم گرفتیم حرکت کنیم و کم کم رفتیم تا به میدان Piazza del Popolo رسیدیم.علی و دوستش و دوست دخترش اونجا بودن .به اونها هم خوش گذشته بود و رفته بودن شام خورده بودن و گشت زده بودن.وسط میدان نشستیم و بچه ها کفشها رو در آوردن و پاها رو تو آب کردن تا خنک شه ، بعد چندتا عکس گرفتیم و بعد از خداحافظی از دوست علی و دوست دخترش حرکت کردیم به سمت هتل ،که دیدیم امیر وتنها کسی هست که چشمه آرزوها رو ندیده ، تو مسیر براساس برنامه ریزی یک سر به اونجا هم زدیم .ساعت تقریبا 1 شب بود و بخاطر همین خلوت تر بود ولی بازهم توریست و مردم رو تو محل  میدیدی.تقریبا 30 دقیقه موندیم و بعد حرکت کردیم به سمت هتل. بعد از یه حمام گرم و خوردن یک مولتی ویتامین گرفتیم خوابیدیم.تقریبا جونی واسمون نمونده بود از بس که راه رفته بودیم.

سفر ایتالیا – روز اول – رم

ساعت حدود 2:30 پاشدم و آماده شدم واسه زنگ امید که بریم سمت Central Station تا اتوبوسهای Skavesta رو سوار شیم واسه پرواز ساعت 7  صبحمون به رم.3:30 شد تازه بعد از زنگ فهمیدیم که برنامه عوض شده و با یک ون می ریم Skavesta.این جوری هزینه ای بهتر می شد ولی برگشت هزینش بیشتر می شد.با راننده که ایرونی هم بود هماهنگ کردیم و قرار شد که سر وقت معین برای برگشتمون هم بیاد.خسته بودم چون شبم خوب نخوابیده بودم ، من بعد از علی و امید سوار شدیم ،بعد امیرو مرجان رو سوار کردیم آخر هم هنگامه رو سوار کردیم.گلیاد هم قرار بود تو رم به ما ملحق شه.6 نفر رو 5 صندلی !!! ما ایرونیها همه جا رو شکل خودمون می کنیم حتی سوئد .راه افتادیم صبحانه رو هنگامه زحمتش رو کشیده بود.ساندویچ پنیر و خیار کلی مسخره بازی کردیم و تازه نصف راه رو رفته بودیم که به هنگامه فهموندیم راننده ایرونی هست  فارسی می فهمه و یکم رعایت کنه.فکر کنم همه این منبع انرژی رو می شناسن که همه چیز را رو سرش میذاره.رسیدیم فرودگاه سوار هواپیما شدیم و تقریبا 11 به رم رسیدیم.از فرودگاه Ciampino سوار اتوبوس شدیم به سمت هتل Gaida که نزدیک Central Station Termini بود.نهارمون رو هم که ساندویچ سوسیس بود تو اتوبوس خوردیم و تو مسیر شهر رو و خیابانها رو نگه اجمالی می کردیم.من که واقعا بورم نمی شد ، توی کشوری بودم که جز بزرگترین آرزوهام دیدنش بود.

رسیدیم هتل و چون علی در آخرین لحظات به ما ملحق شده بود دقیقا 5 ساعت قبل رفتن(علی دیگه..!!!) با هتل صحبت کردیم جهت جاش که گفت تنها می تونه 2 تا اتاق 2 تخته برای پسرها و یک 3 تخته برای دخترها بده با قیمت بالاتر.در واقع داشت ما رو می سنجید که پول بده هستیم یا نه ، اینجا بود که ما هم آس خودمون رو رو کردیم و امیر رفت با یارو صحبت و بقولی چک و چونه ها رو زد و طبق معمول تو بحث خرید و چک و چونه مالی می تونید خیالتون راحت باشه که امیر خداست.قسمت جالب ماجرا این بود که دخترا معروفن به چونه زدن تو خرید ولی واسه خریدهای گرون امیر رو می بردن.بگذریم رفتیم تو اتاق هامون ، گلیاد دوست هنگامه رو هم که از ایران اومده بود اونجا دیدیم.قرار شد من و علی بریم تو یک اتاق و امید و امیر هم تو یک اتاق.اتاق ما داشت تمیز می شد، وسه همین رفتیم اتاق امید و امیر و تا اونا آماده شن و غذا بخورن من یک دوش گرفتم که هم سرحال منو آورد ، هم خواب رو از سرم پروند.اتاق ها زیاد فوق العاده نبودن و انصافا مکان هامون تو دوتا شهر دیگه بهتر بود ، با اینکه قیمت همشون تقریبا 25 یورو واسه شبی افتاد.کلیدها رو پائین دادیم و راه افتادیم تو شهر ، خوبی شهر رم ایم بود که نقشه رم و مکانهاش رو می شد از هر جا بصورت Print رنگی گرفت.

تقریبا نزدیک 3 روز کار کرده بودم رو مکانهایی که باید می رفتیم تو ایتالیا و مخصوصا رم ببینیم ، دوستم مرتضی هم 3 هفته قبل از ما رفته بود ایتالیا و خیلی Hint مفید به ما داد از راه ها ، جاها ، غذاها و هزینه ها برای تکمیل کار 3 تا سفرنامه مربوط به ایتالیا رو هم خونده بودم تا در وقت محدودمون حداکثر استفاده رو داشته باشیم.جاها و مکانها رو بصورت Print شده داشتم و مسیرها Optimize شده بود که البته گروه با توجه به سلیقش تغییراتی تو برنامه می دادن.راستی نکته مهمی که شاید بدرد توریستها می خوره اینه که تو نقشه رم شما تقریبا یک لوزی در وسط شهر می بینید ، که نزدیک 70% مکانهای دیدنی استثنایی رم توش هست و گرفتن هتل در این لوزی کلی از هزینه و وقت رفت و آمدتون رو کم می کنه.اولین مکانی که رفتیم Basilica di Santa Maria Maggiore بود ، جالب ترین قسمتش ورود به بنا بود ، چون به خانم ها اجازه نمی دادن بدون لباس مناسب از دید خودشون(تاپ و دامن کوتاه ممنوع بود) وارد شن و هنگامه ناچار شد یه شنل مانندی رو که سر در به صورت قرض می دادن رو بپوشه.(شما رو یاد جایی نمی اندازه…!! خوب ما تو پاییتخت مسیحیت بودیم)انرژی ها حداکثر بود و عکس گرفتن ها شروع شد.من که موبایلم همراهم بود و عکس هاش زیاد خوب در نمی اومد ولی فیلم تونستم زیاد بگیرم.هنگامه و امیر رضا هم دوربینشون رو آورده بودن.اما دوربین حرفه ای رو گلیاد آورده بود که با اون بیشتر سفرمون به تصویر در اومد.بقول علی ما به مکانها می رسیدیم سک سک می کردیم و عکس می گرفتیم.واقعا 2 هفته هم برای ایم شهر که یه موزه زنده هست کمه.واقعا باید از گلیادم بخاطر سعه صدرش و اینکه تونست لحظات شادمون رو ثبت کنه تشکر کنمو البته بصورت ویژه امید که تقریبا 70% وقت دوربین گلیاد دست اون بود و در حال کادر بشتن و عکس گرفتن.بعد از سفر فکر کنم امید خودشو بتونه به عنوان یک Photographer حرفه ای برای کار معرفی کنه ، همینو بگم بغیر از عکسهایی که خوب نبود و Delete شد نزدیک 2 عدد Memory  و نزدیک 6 گیگابایت عکس گرفتیم.

از کلیسا اومدیم بیرون رفتیم به سمت Colosseum  یکی از 7 عجایب هفتگانه جدید جهان از داخل پارک  Domus Aurea حرکت کردیم و تعدادی عکس گرفتیم .مسیر رو بعد از پرس و جو پیدا کردیم و رسیدیم به نزدیک Colosseum واقعا عظمت داره این بنا.کلی مکنهای تاریخی هم کنارش هست.شروع کردیم عکس کارت پستالی هامون رو گرفتن و بعد از کلی عکس گرفتن رفتیم که مکانی رو واسه اولین غذای داخل ایتالیامون پیدا کنیم.اینجا بود که فهمیدیم که رستورانها یک Dish ویژه ارائه میدن که از نظر قیمت و گزینه ها بهترین محسوب می شه .معمولا بین 10 تا 20 یورو هم هست.می خواستیم تو یه رستوران بشنیم که یه زوج با بچه اشون که اونجا نشسته بودن ایرونی در اومدند و وقتی از غذا  پرسیدیم گفتن ما گیر افتادیم اینجا شما برین رستورانهای کنار میدون رو چک کنید.خودشون هم کم غذا گرفته بودن که بعد جابجا شن.بعد از کلی استخاره یک مکان کنار میدون با منظره زیبا از محوطه پیدا کردیم و هرکسی سفارش خودش رو داد.من اسم غذام فتوچینی یا همچین چیزی بود که سامل پاستا و یکم گوشت و پنیر بود ، مرجان و علی از غذاسون که یک نوع لازانیا مانند بود خوششون نیومد ، امیر و امید غذای منو رو گرفتن که خوب بود ، گلیاد هم یه ساندویچ گرفت، هنگامه رو یادم نیست.ولی من از غذام خوشم ومد و این اولین غذای ایتالیاییمون بود.بعد از غذا امیر و علی رفتن هتل که بخوابند تا سرحال بیان ، ام ما شروع به گشتن کردیم.

رفتیم سمت  Roman Colosseum ،کلیسای مدور و بسیار بزرگی که از مهمترین آثار رم محسوب میشه و مربوط به همون سده اول بعد از میلاد هست. دور تا دور داخل کلیسا پر از مجسمه های مختلفی است که هر کدومش زیبایی خودش رو داره.بعد Fori Imperiali رو دیدیم رفتیم میدان معروف ونیتزیا که در کنار کلیسای کوئلی و در مجاورت میدان سن مارکو و در شرق سایت تاریخی رومن فروم واقع شده بنا در حوالیه سال 1400 میلادی از سنگ های سفید و مجسمه های گوناگونی ساخته شده ، که رنگش با بقیه بناهای شهر متفاوته.سازنده این بنا با نیت ایجاد یک ایتالیای متحد، سنگ های بنا رو از یک شهر دیگه میاره که رنگش کاملا با بقیه شهر متفاوته. بنا با پلکان شروع میشه و پس از گذشتن از پلکانهای مختلف، به محل اصلی بنا میرسه کلا به شکل یک هلال بسیار ملایمه که جلوش یه دالان وجود داره و پر از نقاشی های بی نظیرو سرتاسر پلکان و ساختمان و حتا بالای ساختمان پر از مجسمه است.2 ساعتی تو میدان ، بنا و موزه بنا بودیم و جزو آخرین نفرات بازدید کننده موزه بودیم که 5 دقیقه قبل بستنش واردش شدیم.سیستم ورود و خروج مکانها مختلف هست ولی بیشترشون به این شکل بود که وقتی ورود بسته می شد شما تقریبا 1 ساعت برای خروج فرصت داری.از بالای برج کلی عکس زیبا گرفتیم و مناظر زیبا رو دیدیم.تقریبا شهر رو داشتیم از بالا می دیدیم.پلاکاردهایی در نقاط خاصی از بالای برج نصب بود گه منظره جلوی شما رو در عکس نشان می داد و با شماره در زیر عکس تاریخچه هر بنا و مکانی را بازگو می کرد.

بالای برج رستوران هم بود که بچه ها آب گرفتن و حرکت کردیم به سمت پائین و حرکت کردیم به سمت Roman Colosseum براساس تصمیم قرار بود که غروب رو در Colosseum باشیم و عکس بگیریم ، که اینجا متوجه شدیم ورود بسته شده و فقط کسانی که تو هستن می تونن بیان بیرون.بدشانسی بود ولی کاری نمی شد کرد براساس نقشه حرکت Colosseum تو قسمت جنوب برنامه ما بود و اگه می خواستیم فردا دوباره بیایم کلی از وقتمون رو از دست میدادیم.اما واقعا نمی شد بیای رم و بگی  Colosseum رو ندیدی.سریع برنامه رو با هنگامه بعنون GPS زنده گروهمون چک کردم و دیدم اگه می خوایم جاهایی رو که می خوایم ببینیم باید امشب یه شاهکار پیاده روی اجرا کنیم که انجام دادیم.

بدون همکاری و هماهنگی با دوست عزیزم هنگامه اصولا این کار بعید بود ، اینجا ازش تشکر می کنم.حرکت کردیم به سمت میدان و چشمه Trevi Fountain یکی از شلوغترین میدانها و زیبترین میدانهای شهر که به چشمه آرزوها هم مشهور هست.براساس داستانها کسانی که آرزویی دارن ، آرزو می کنن و یک سکه داخل چشمه می ندازن.من زیاد به این مسائل اعتقاد ندارم ولی این کار رو کردم و برام جالب بود خبر خوبی به من فرداش رسید که به نوعی برآورده شدن آرزوم بود.(اونم همش با یک کرون!!! )بگذریم بسیار مکان زیبا و استثتایی هست و شبهاش لذت بخشه.نزدیک 30 دقیقه ای اونجا بودیم و کلی عکس گرفتیم ، کف آب پر از سکه های پرتاب شده مردم بود. وقتمون کم بود و برنامه ریزی فشرده تصمیم گرفتیم حرکت کنیم و بریم به سمت Spanish Steps بعد از کلی پیاده روی رسیدیم به مکان مورد نظر و جالب بود روز 16 آگوست روز مرد محسوب می شد در ایتالیا و در میدانهای مختلف شهر برای 1 ساعتی جشن و موسیقی و رقص از طرف شهرداری تدارک دیده شده بود که ما یک رقص هماهنگ ، آهنگ شاد و یک قسمت از Opera را شاهد بودیم.این برنامه آخرین برنامه تابستانی در ایتالیا بود که ما بهش رسیده بودیم.تمام میدان و پله ها پر از توریستهای مختلف بود که داشتم از برنامه لذت می بردن.بعد از یک ساعت تصمیم گرفتیم برگردیم هتل تا استراحت کنیم تا برای فردا آماده باشیم.حرکت کردیم ، امید و مرجان زودتر رفتن چون امید می خواست حمام بگیره و شب بره بیرون و امیر و علی که بیرون بودن بپیونده ،مرجان هم توانش به آخر رسیده بود و می خواست بخوابد.من و هنگامه و گلیاد رفتیم تو یه رستوران کوچیک یه شام کوچیک خوردیم.رستوران تو میدان باربرینی Piazza Barberini بود که برای رسیدن به Trevi Fountain قبلش از اون رد شده بودیم و عکس ازش گرفته بودیم. می شه گفت رم شهر شاهکارهای عظیم از میکل آنژ هم محسوب می شه.حرکت کردیم به سمت هتل و پس از حمام گرفتم 4 ، 5 ساعتی بخوابم، تمام پاهام و بدنم خسته بود.

Go to Top