صبحانه رو ساعت 9 خوردیم و تقریبا 10 زدیم بیرون ، اولین مکان هم میدان باربرینی بود که شب قبل هم رفته بودیم ولی تو مسیر بود و تو روز هم هوای دیگه ای داشت.چند تا عکس گرفتیم و رفتیم به سمت Piazza Colonna  و چند تا عکس هنری هم گرفتیم، واقعا مکان جالبی بود.کم کم حرکت کردیم بریم به سمتPantheon  یک کلیسای مدور و بسیار بزرگ که از مهمترین آثار رم محسوب میشه و دهنه و ارتفاع گنبد مثل زدنی داره. دور تا دور داخل کلیسا پر از مجسمه های مختلفی است و مربوط به سده اول بعد از میلاد هست.در حال گرفتن عکس و فیلم از داخل محوطه بودیم وبعضی ها هم درحال خرید پینوکیو و صنایع دستی!!! مسیر بعدیم میدان ناوانو بود که واستادیم تا دوست علی هم به ما ملحق شه.امیر دوست علی در دوران دانشگاه بود که Apply کرده بود و تو رم مثل ما یک سال بود و درس می خوند.یک روز رو واسه ما و علی وقت گذاشته بود و راهنمایی کلی مارو تو جاها و غذا و کارامون کرد. بعد از آشنایی حرکت کردیم به سمت میدان معروف Piazza Navona که مجسمه هایی از آثار Michelangelo رو می شد دید. عکس گرفتیم و تصمیم گرفتیم تو بریم و تو میدان بشنیم و بستنی ایتالیایی که خیلی معروف و خوشمزه هم هست بخوریم.نشستیم و منوها رو که دیدیم مشاور رم ما امیر گفت قیمت هاش بالاست و پول جاش رو داره می گیره که بعدا واقعا متوجه شدیم حداقل 2 برابر معمول داشت می گرفت.قرار شد بریم اول یه مکانی غذا بخوریم بعد در حین بازدید بستنی پیدا کنیم.قیمت بستنی حالت لیوانی برای دو کپ تو میدوم Piazza Venizia حدودا 2 یورو می شد.

رفتیم و یک رستوران پیدا کردیم و هرکسی غذاش رو سفارش داد و هممون غذای منو رو سفرش دادیم ولی منو قابل انتخاب و Customizable بود.من و امید دوتا غذای متفاوت گرفتیم و Share کردیم که واقعا خوشمزه بود.رستوران رو دوست علی برامون پیدا کرد ، واقعا هم غذاش خوب بود.غذا رو که خوردیم تصمیم گرفتیم ایندفعه وقت رو از دست ندیم و بریم که به Colosseum برسیم.جاهای مختلفی رو دیدم تا رسیدیم به میدان Piazza Venizia و رفتیم تو دور میدان هرکسی برای خودش بسنتی گرفت ، تقریبا بستنی من 10 یورو شد ، سه کپ داشت و کلی چیزاش دیگه بهش آویزون بود … ولی واقعا خوشمزه بود.حتما بستنی رو امتحان کنید تو ایتالیا.رسیدیم به Colosseum ورفتیم تو صف بلیط دیدیم که اگه راهنما بگیریم یکم بیشتر می دهیم ولی هم بدون صف می ریم تو هم یه اطلاعاتی می گیریم از کل بنا ، دوست علی چون این مکان رو دیده بود نیومد با ما و منتظرمون بیرون موند.بلیط رو گرفتیم که دقیق قیمتش یادم نیست ولی احتمالا 20 یورو شده بود.یک 15 دقیقه ای ایستادیم و عکس گرفتیم تا راهنمای تورمون اومد و درمورد بنا و نحوه ساخت ، فعالیتهای انجام شده در این مکان و خرابیش برامون صحبت کرد.فکر کنم کل تو 25 دقیقه نشد.اینها هم خوب بلدن پول در بیارن..!!! ما هم عکس گرفتیم ، راهنما عنوان کرد که با رسید پولتون و بلیطتون می تونید فردا هم بازدید از محوطه روبرو Colosseum داشته باشید و این بلیط شامل این قسمتها می شه ، ما هم که صبح فردا داشتیم از رم می رفتیم و برامون فایده ای نداشت.رفتیم تو فروشگاه داخل بنا و صنایع دستی و کتابهاش رو دیدیم و برگشتیم که بریم.چون دوست علی منتظر بود.تقریبا 1 ساعتی کل وقتمون تو این اثر هنری بی نظیر گذشت.

حرکت کردیم به سمت Piazza del Campidoglio یکی از میدانهای زیبای شهر با پله های جالب ، اونجا علی و دوستش از ما خداحافظی کردن تا با هم باشن و شب دوباره هم رو ببینیم.ما هم شروع کردیم به دور زدن و با توجه به اینکه احتمال می دادیم آخرین روزمون تو رم باشه گفتیم بریم واتیکان و چند جای دیگه روهم ببینیم.بعد از کلی راه رفتن و گم شدن در مسیر به لطف جدیدترین GPS های زنده مون رسیدیم به رودخانه رم و پل های زیباش.رفتیم پائین رودخونه و نوشیدنی گرفتیم و یکم استراحت کردیم و بچه ها عکس های گرفته شده رو دیدین  ، تقریبا یک ساعتی اونجا بودیم و بعد در مسیر رودخانه حرکتمون رو ادامه دادیم تا رسیدیم به پلی که قصر Castel Sant’Angelo رو در مسیرش داره و نمای زیبایی برای عکاسی می ده.شب شده بود وعکسامون خوب در نمی شد ،نیاز به سه پایه واسه ثابت نگه داشتن دوربین بود که ما نداشتیم.چه منظره و نور پردازی زیبایی این منطقه داشت.

بازار و مکانهای تفریحی زیادی داشت، ما کمی استراحت کردیم و حرکت کردیم به سمت واتیکان تا ببینیمش ولی محوطش بسته بود و معلوم بود ساعت کاری داره.واقعا با دو روز این تعداد بنا و مکان رو اون هم پیاده دیدن فوق العاده محسوب می شه.گروه کمی شوخی و سر به سر هم کردن و بعد از خوردن آب از سقاخونه جلوی واتیکان راه افتادیم که بریم به سمت میدان پوپولو که قرار بود با علی و دوستش ملاقات داشته باشیم. مرجان واقعا خسته شده بود ولی تصمیم گرفتیم حرکت کنیم و کم کم رفتیم تا به میدان Piazza del Popolo رسیدیم.علی و دوستش و دوست دخترش اونجا بودن .به اونها هم خوش گذشته بود و رفته بودن شام خورده بودن و گشت زده بودن.وسط میدان نشستیم و بچه ها کفشها رو در آوردن و پاها رو تو آب کردن تا خنک شه ، بعد چندتا عکس گرفتیم و بعد از خداحافظی از دوست علی و دوست دخترش حرکت کردیم به سمت هتل ،که دیدیم امیر وتنها کسی هست که چشمه آرزوها رو ندیده ، تو مسیر براساس برنامه ریزی یک سر به اونجا هم زدیم .ساعت تقریبا 1 شب بود و بخاطر همین خلوت تر بود ولی بازهم توریست و مردم رو تو محل  میدیدی.تقریبا 30 دقیقه موندیم و بعد حرکت کردیم به سمت هتل. بعد از یه حمام گرم و خوردن یک مولتی ویتامین گرفتیم خوابیدیم.تقریبا جونی واسمون نمونده بود از بس که راه رفته بودیم.